سفرنامه تایلند ، بهشت روی زمین
به گزارش مجله اینمن، تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
با تور تایلند به طبیعتی همچون بهشت سفر کنید
سلام به همه دوستان و خوانندگانی که علاقمند به سیر و سفر هستند. می خواهم با صداقت و با بیانی ساده از تجربه سفرم به سرزمین لبخند ها برایتان چند خطی بنویسم و خاطراتم را با شما سهیم شوم, هر چند زبان انسان در توصیف زیبایی های دنیا هستی و قدرت خداوند ناتوان است.
برای مرداد ماه تصمیم گرفتم که به تایلند سفر کنم، بخش اول سفرم به جزیره زیبای پوکت بود تا بتونم از طبیعت زیبای آن و میوه های گرراستای لذت ببرم. بنابراین با هواپیمایی الاتحاد امارات به طور مستقیم به این جزیره پرواز کردم. پوکت و هفت جزیره اطراف آن پر است از صخره های کوچک و بزرگ و زمین هایی که از دل دریای آندامان بیرون آمده است و مناظر خارق العاده ای را ایجاد نموده اند. دمای این منطقه از کره زمین در طول سال تغییر چندانی ندارد و فقط بعضی فصل ها بارانی و بعضی خشک هستند بنابر این زمان سفر شما بسیار اهمیت دارد. احساس آزادی ,دور بودن از شلوغی شهرها, قیمت مناسب غذا و تفریحات و طبیعت بی نظیر این منطقه از دلایل محبوبیت آن در این روز ها است.
بعد از ورود به فرودگاه زیبای این جزیره در کنار دریا و انجام عبور مربوطه, به هتل رفتم و کارهای اتاق را انجام دادم. توجه کنید که به هیچ وجه پاسپورت خود را به هیچ کس ندهید مگر به هتل در قبال دریافت رسید آن هم در شرایط خاص. پس از کمی استراحت برای تغییر واحد پول از دلار به بات تایلند و صرف یک نارگیل آب دار به ارزش 40 بات در خیابان اصلی, مشغول دیدن مغازه ها و پرسیدن قیمت تور ها از دکه هایی که در خیابان به وفور یافت می شوند شدم. با چک و چونه, بهترین آن ها را برای روز هایی که در جزیره بودم را انتخاب کردم و در قبال رسید, وجه آن ها را پرداخت کردم که به طور مختصر برایتان در خصوص هزینه ها خواهم نوشت. عصر هم به ساحل پتونگ رفتم و تا شب مشغول دیدن ساحل و غروب بی نظیر و چند رنگ این جزیره شدم.
روز دوم
برای این روز تور آشنایی با جزیره را انتخاب نموده بودم و سر ساعت ماشین به دنبالم آمد و در کنار چند مسافر دیگر روز را آغاز کردیم.این تور دارای شش برنامه و نهار به همراه نوشیدنی بود که همه آن ها تا بعد از ظهر به طور منظم انجام شد. این تور شامل رفتن به بالایترین نقطه دید کارون به نام Karon viewpoint برای دیدن جزیره از بالا و عکاسی,فیل سواری و پایکوبی میمون ها,کارخانه فراوری نوعی بادام زمینی فصلی,رفتن به محل بودای بزرگ, نهار, دیدن معبد چینی ها, قایق سواری روی رودخانه و در سرانجام گشت در محله پوکت قدیم بود.این تور کامل ترین بود و به خصوص بالای منطقه کارون که با عقاب عکس گرفتم و قایق سواری ارزش آن را داشت.
روز سوم
بعد از صرف صبحانه در هتل, با هماهنگی قبلی تور ماشین ساعت 8 به دنبالم آمد و رهسپار یکی از معرف ترین جزیره های اطراف پوکت به نام فی فی (Phi Phi Don) شدیم. بعد از حدود نیم ساعت و به اسکله قایق ها رسیدیم و با توجه به دست بند رنگی که به ما داده بودند گروه بندی شدیم و سوار قایق های تند رو یا speed boat شدیم که ظرفیت 20 سرنشین و سه موتور داشت.این جزیره برای عکاسی و غواصی بسیار شهرت دارد.یکی از فیلم های معروف به نام The Beach با بازی دکاپریو در این جزیره فیلم برداری شده است.بعد از رسیدن به ساحل به ما عینک غواصی و اسنورکلینگ دادند و یک ساعت زمان برای تفریح و عکاسی. بعد از آن به رستورانی رفتیم و غذایی معمولی با نوشیدنی خوردیم .
حدود ساعت 2 بعد از ظهر دوباره تا ساعت 4 مشغول گشت در جزیره و شنا شدیم تا اینکه هیجانی ترین لحظه های تاریخ زندگی فرارسید. بعد از سوار شدن در قایق و حرکت برای برگشت, بارانی آغاز شد و کاپیتان گفت که همه جلیقه نجات بپوشند. قایق با نهایت سرعت رو به جلو حرکت می کردو دریا مواج شده بود.ما همچنان مشغول لذت بردن از تکان های ناگهانی قایق بودیم تا اینکه امواج کم کم بزرگتر شدند و با قایق روی آن ها سر می خوردیم.انگار که هیچ حرکتی نداشتیم و خیلی کند به جلو می رفتیم. بعد از مدت کوتاهی تکان ها بسیار وحشتناک شدند, تا جایی که حال تعدادی زیادی از مسافران بد شده بود. ناگهان موجی بسیار بلند که فقط در فیلم ها دیده بودم آمد و وحشتناک ترین لحظه عمرم رو تجربه کردم . کاپیتان موتورها را خاموش کرد و با شیب زیاد روی آن رفتیم و با سرعت از بالای آن با شیب شاید 50 درجه به سمت پایین سر خوردیم. طوری خودم را محکم نگه داشته بودم که بعد از سفر مچ دست هایم کبود شده بود. با هزار دعا و ..... کم کم آفتاب پدیدار شد و دریا آرام گرفت. هنگامی که به اسکله رسیدیم, بعضی زمین را می بوسیدند و هم دیگر را بغل میدریافتد. لحظه ای واقعی از لذت زنده ماندن.با ماشین به سمت هتل رفتیم و از خستگی در هتل به خواب فرو رفتم و شب هنگام به خاطر ضربه های وارد شده در قایق به مغازه های ماساژ رفتم و خستگی روز با ماساژور های حرفه ای از تن خارج شد و به هتل برگشتم.ارزش یک ساعت ماساژ تایلندی در جزیره 250 بات یا حدود 30 هزار تومان بود.
روز چهارم
با اتفاقاتی که روز گذشته با آن رو به رو شده بودم, تردید داشتم که باز هم به جزیره ای دیگر بروم یا نه اما با پرسیدن از لیدرها و لیدر خودم متوجه شدم که تور جزیره جیمز باند با کشتی های بزرگتر انجام می گردد و تلاطم دریا روی آن بی تاثیر است. بنابراین با خوردن صبحانه در هتل, خود را برای سفری هیجان انگیز آماده کردم ولی مجهز تر از دیروز. طبق برنامه ماشین به دنبالم آمد و بعد از رسیدن به اسکله و شنیدن هدایت ها و توضیحات لیدر ,منتظر کشتی شدیم. بارانی اهسته می بارید و هوا بسیار لطیف بود. یک کشتی نسبتا بزرگ و رنگارنگ به ما نزدیک شد و سوار آن شدیم تا راهی جزیره جیمز باند (James Bond Island) شویم.
این جزیره معروف, محل فیلم برداری فیلم های مختلفی مانند مردی با اسلحه طلایی جیمز باند, با هنر نمایی راجر مور بود. جزیره جیمز باند و اطرافش دارای صخره های آهکی بزرگ و کوه هایی در دریا بود که با هوای مه آلود لطافت و زیبایی عجیبی به این منطقه داده بود. پس از صرف نوشیدنی و دیدن مناظر و عکاسی از روی عرشه, در هوایی نیمه مه آلود و لطیف به صخره های بزرگ نزدیک شدیم و کشتی توقف کرد. تعدادی قایق های پارویی کوچک به کشتی نزدیک شدند و باید سوار آن ها می شدیم تا از لابلای این صخره ها عبور کنیم. من هم به تنهایی بر یکی از آن ها نشستم و توسط فردی بومی که من را مرتب رییس صدا می کرد به سمت صخره ها حرکت کردیم. آبی زلال مانند اشک چشم هوایی لطیف در میان صخره ها با سکوتی رمز آلود خاطراتی زیبا از این بخش از سفر من هستند که فراموش نخواهم کرد. از لابلای صخره ها وارد تنگه ای غار مانند باریک شدیم که با دست هایم دیواره صخره ها را لمس می کردم. بعد از عبور از غار, وارد جایی شدیم که توسط صخره های بلند محاصره شده بود و سقف آن رو به آسمان باز بود و زیر قایق, آبی ساکن و شفاف که هر انسانی را شگفت زده می کرد. بعد از عکاسی به کشتی برگشتیم و با دادن 100 بات به عنوان انعام با او خداحافظی کردم.
کشتی دوباره حرکت کرد و من در کنار ملیت های مختلف مشغول شادی شدم تا به جزیره ای زیبا و رمز آلود که محل فیلم برداری چند فیلم معروف بود رسیدیم. سپس ما را با قایق های چوبی بلند, به جزیره انتقال دادند و به ما یک ساعت و نیم وقت گردش و عکاسی دادند. حدود ساعت 4 به کشتی بازگشتیم و ساعت 5 به اسکله رسیدیم و با کلی خاطرات زیبا این سفر دریایی هم به سرانجام رسید.
روز پنجم
به دلیل خستگی زیاد دو روز گذشته, بعد از صرف صبحانه در هتل برای نهار بیرون رفتم. باید به شما بگویم که قسمت جنوبی تایلند بهشت غذاهای دریایی با قیمت مناسب است. آن ها بر خلاف ما زیاد از روغن استفاده نمینمایند و بیشتر غذاها را کبابی می نمایند یا به صورت آب پز مصرف می نمایند که شاید از یکی دلایل طول عمر بالای آن ها نیز همین غذا های دریایی و نحوه طبخ آن است.برای ناهار هشت پا و اسکویید انتخاب کردم که با ادویه مخصوص و تند بسیار لذیذ بود.به ظاهر غذاهای دریایی توجه نکنید و حتما آن ها را امتحان کنید.این غذا با نوشیدنی حدود 35000 تومان هزینه داشت.
بعد از ظهر این روز را در خیابان های منتهی به ساحل پیاده روی کردم و مقداری میوه شامل انبه ,موز و میوه استوایی دراگون خریدم که برخلاف ظاهرش طعم معمولی داشت. به خاطر باران شدید به سمت هتل زودتر برگشتم و در راستا خرید برای فردا تور دو جزیره کورال(Coral) و رایا (Raya) را خریدم و در هتل استراحت کردم.
روز ششم
بعد از صرف صبحانه در هتل, حدود ساعت 8 در لابی منتظر ماشین تور شدم تا روزی دیگر را دراین جزیره آغاز کنم. ماشین راس ساعت رسید و باران شدیدی هم می آمد که حتی بعضی مسافران از آمدن امتناع کردند و در هتل خود ماندند.با این وجود من چون شنیده بودم که هوای جزایر ممکن است لحظه ای تغییر کند, مصمم به رفتن بودم. در نهایت هنگامی که به قایق رسیدیم هوا تغییر کرد و به طور باور نکردنی آفتاب شد و من خیلی راضی شدم که آمدم. با قایق های تند رو راهی جزیره کورال شدیم. این جزیره هلالی شکل, دارای مکان معین شده برای شنا, تخت هایی برای استراحت, جنگلی در گشت سر و منظره ای بی نظیر داشت که از شانس من بسیار شلوغ بود و به زحمت توانستم عکسی در خلوت بگیرم. حدود 2 ساعت در آن مشغول استراحت و عکاسی شدیم.
بعد از دریافت عکس های زیبا در این جزیره به سمت جزیره رایا (Raya) حرکت کردیم. وقتی نزدیک شدیم با نخل های بلند و آب های شفاف روانی رو به رو شدیم و به طور آهسته قایق ایستاد. راهنما توضیحاتی به ما داد و گفت که اینجا به دلیل شفافیت آب, محل مناسبی برای اسنورکلینگ و غواصی است. سپس تجهیزات را با نوشتن اسامی به ما تحویل دادند و جای شما خالی حسابی شنا و در کنار ماهی های زیبا و رنگارنگ شنا غواصی کردیم.
بعد از شنا و غواصی به قایق برگشتیم و نوشیدنی خوردیم و به جزیره رفتیم. زمین آن گل آلود بود و قسمت هایی داغ.بنابراین به همراه داشتن کرم ضد آفتاب,کلاه,دمپایی,کیسه کوچک و آب الزامی است.بعد از 10 دقیقه به رستورانی با دکور چوبی رسیدیم و در آنجا دلی از غذا های ساده ولی خوش طعم درآوردیم. بعد از مدتی در آن کشور برنج خوردم و کلی دل تنگ غذاهای ایرانی شدم.
بعد از صرف غذا به سمت دریا به راه افتادیم و راهنمای خوب و مسولیت پذیر ما, ما را به پشت جزیره , جایی بکر و زیبا برد که آبی ترین دریایی بود که تاکنون دیدم. حدود 2 ساعت نیز در آنجا مشغول شنا و عکاسی شدیم و به سمت قایق و پوکت باز گشتیم و روز زیبای دیگری رقم خورد.
روز هفتم
امروز روز آخری بود که در این جزیره زیبا بودم و باید وسایلم را جمع می کردم و ساعت 12 اتاق را تحویل می دادم که به این روند در زبان انگلیسی check out گفته می گردد. حال باید با کلی دل تنگی از این جزیره زیبا خداحافظی می کردم و کمی سخت بود.
در سرانجام نکاتی در خصوص این جزیره برای شما عزیزان می نویسم که شاید مورد توجه قرار بگیرد.
1.مردم تایلند نسبتا فقیر و زحمت کش هستند و با توریست ها بسیار مهربان و روی خوش رفتار می نمایند.
2.یک وعده غذایی حداقل 100 بات بود و نوشیدنی حداقل 20 بات.
3.هزینه یک ساعت ماساژ تایلندی از 250 بات آغاز می شد و حتما امتحان کنید.
4.هزینه تورهای جزیره بستگی به توان شما برای چانه زدن متغیر است و از 10 دلار تا 200 دلار می تواند متغییر باشد.
5.میوه و نارگیل ارزان است و کوشش کنید تا میوه های مختلف را امتحان کنید.
6.تایلند کشوری امن می باشد و می توانید تا دیر وقت مشغول تفریح باشید.
7. هزینه حمل و نقل در پوکت ارزان است اما نباید فراموش کنید که حتما با راننده در خصوص کرایه قبل سوار شدن صحبت کنید.
بعد از جزیره پوکت با پرواز به فرودگاه بزرگ سوارنوبومی (سووارنابومی) در شهر بانکوک رسیدم. بعد از خروج از فرودگاه با تاکسی با پرداخت 1000 بات تایلندی و بعد از حدود 2 ساعت عبور از اتوبانی نسبتا سرسبز و جنگلی , عصر به شهر پاتایا و هتل ساحلی A One Star رسیدم. بعد از انجام کارهای دریافت اتاق و کمی استراحت شب لب ساحل ساکت و زیبای نزدیک هتل رفتم و برای برطرف خستگی روز زودتر به هتل برگشتم تا برای فردا سرحال باشم. پاتایا یک روستای ماهی گیری بوده و به واسطه داشتن توریست زیاد در حال تبدیل شدن به شهری پیشرفته , توریستی و شاد با آب و هوای شرجی است.
روز اول
بعد از صرف صبحانه در هتل و پوشیدن لباس مناسب و با پیاده روی در جاده ساحلی و دیدن دریای زیبا و ساحل ماسه ای و پیاده رو سنگ فرش با درختان نخل, در خصوص هزینه تور ها نیز پرس و جو کردم و مناسب ترین قیمت ها را با چونه فراوان بدست آوردم. شهر های تایلند کوچک هستند و با داشتن برنامه و نقشه شهر خود می توانید با حداقل نصف هزینه تورها گردش کنید.
به دلیل گرسنگی زیاد در اولین رستوران ساحلی نشستم و غذای مورد علاقه خودم به نام Pad Thai with sea food یا همان ترکیب نودل با غذای دریایی(میگو , هشت پا , صدف , اسکویید) را سفارش دادم که بی نظیر است و با مزاج ما ایرانی ها سازگار می باشد را انتخاب کردم.
بعد صرف نهار و با برنامه ریزی که نموده بودم, یک ماشین دربستی به نام توک توک که مانند وانت های کوچک و کم هزینه هم هستند با پرداخت 100 بات با طی فاصله 15 دقیقه به معبد حقیقت (Sanctuary of Truth) رفتم. این معبد بی نظیر ترین معبد و کاخ ساخته شده در پاتایا می باشد که توسط یک تاجر تایلندی و با الهم از بینش و دانش مردم باستان و فرهنگ و هنر شرق و دین بودا و تمام چوب ساخته و دکور بندی شده است. هر سانتی متر از این معبد با مجسمه های چوبی دکور بندی شده است. اتاق ها , پله ها , سالن اصلی و چهار سالن اطراف آن همه دارای معنی و مفهوم هستند که راهنمای معبد به زبان انگلیسی برای شما به طور زیبایی توضیح خواهد داد. در سالن مرکزی این معبد, باقی مانده جسد بودا و تعدادی از شاگردانش که به شکل یک دندان بود و به آن لیریک گفته می شد نگه داری می گردد. در یک کلمه بی نظیر بود. بعد از بازدید که حدود 5 ساعت طول کشید به هتل برگشتم و برای شام به یکی از رستوران های اطراف هتل که موزیک زنده هم داشت رفتم .
روز دوم
با هماهنگی لیدر تور قرار بود که برای تور رایگان شهری برویم. بنابراین بعد از خوردن صبحانه در لابی هتل منتظر شدم و از آنجا ما را به همراه سایر هم سفران ایرانی به فروشگاه و فراوریی جواهرات جم گالری بردند که عکاسی در آن محل ممنوع بود. بعد از آن به مزرعه پرورش زنبور رفتیم و کمی سوغاتی خریدم. بستنی عسل در آنجا بهترین طعم رو داشت و به همه پیشنهاد می کنم. این تور تا ظهر ساعت 1 طول کشید و به هتل برگشتیم.
برای صرف نهار به یکی از پاساژ های معروف در خیابان ساحلی به نام سنترال فستیوال(Central Festival) رفتم. این فروشگاه چند طبقه, جای بسیار بزرگی برای خرید و تفریح است که در طبقات آخر رستوران هایی از ملیت های مختلف دیده می گردد. یکی از رستوران های بوفه باز به نام All Season که غذای بسیار عالی و تمیزی داشت را انتخاب کردم. این رستوران برای یک ساعت و نیم صرف غذا مبلغ 330 بات دریافت می کرد. تابلوی جالبی که داشت این بود که اگر اصراف کنید و غذا در بشقاب شما بماند شما 18 بات جریمه خواهید شد و این نکته جالب رو من در هیچ رستورانی در ایران ندیده بودم.
بعد از صرف نهار حدود ساعت 6 عصر پیاده در خیابان ساحلی قدم می زدم و با خنده ها و شادی مردم و کاسبان و دعوت آن ها به مغازه های ماساژ خنده بر لبانم جاری شده بود تا به انتهای خیابان رسیدم و تابلوی معروف واکینگاستریت (Walking Street) را دیدم. همان طور که از نامش پیداست , ماشین حق تردد در این خیابان را ندارد و فقط پیاده می توان در این خیابان قدم زد. در دو طرف این خیابان مغازه ها و رستوران های معروف کشورهای مختلف از جمله کشور خودمون دیده می گردد و صدای بلند موسیقی زنده در این خیابان شما را در بدو ورود بهت زده خواهد نمود.در این خیابان مسابقات رزمی بوکس تایلندی هم برگذار می گردد. سرانجام این خیابان به سمت اسکله میرفت و من تا آخر شب مشغول پیاده روی و دیدن شادی مردم در این منطقه بودم و دیر وقت به هتل برگشتم.
روز سوم
امروز بعد از صرف صبحانه هتل, مشغول شنا در استخر زیبا و بی نظیر هتل شدم و کلی آفتاب گرفتم .برای نهار با توک توک به سمت سنترال فستیوال رفتم و در طبقه چهارم بشقاب دریایی سفارش دادم و دو ساعتی را در آن جا مشغول لذت از غذای دریایی شدم.
برای استراحت به هتل رفتم و حدود ساعت 8 شب به خیابان سکند رود (Second Road) که موازی خیابان ساحلی است رفتم .در این خیابان سالن نمایش بزرگی وجود دارد و در آن شب ها نمایش های زیبایی برگزار می گردد. من نیز با توجه به زمان نزدیک نمایش, بلیطی با قیمت مناسب تهیه کردم و منتظر آغاز نمایشی به نام تیفانی شو (Tiffany Show) شدم. نمایش ساعت 9 شب آغاز شد.سالنی زیبا با تهویه مناسب در دو طبقه و هنرمندان با لباس های جذاب و رنگارنگ به همراه موزیک خوب, انواع پایکوبی ها و فرهنگ خود را به نمایش می گذاشتند. بسیار لذت بردم و بعد از اتمام نمایش مردم می توانستند با هنرمندان آن با پرداخت وجهی ناچیز عکس یادگاری بگیرند.من نیز با دریافت چند عکس این شب زیبا را به سرانجام رساندم.
روز چهارم
بعد از صرف صبحانه در هتل, تصمیم گرفتم تا با پای پیاده به بام شهر بروم و در آنجا معبد بودا به نام (Wat Khao Phrabat) را ببینم. این معبد روی تپه ای ساخته شده که از آنجا می توان, دید کاملی به شهر پاتایا داشت و به آن (View Point) گفته می گردد. بالای این تپه جای زیبایی برای عکاسی است و تمام ساحل هلالی شهر در قاب عکس شما قرار خواهد گرفت. حدود یک ساعت و نیم برای رسیدن به بالای تپه زمان برد ولی در عوض کلی وزنم کاهش پیدا کرد.گفته می گردد جای پای بودا در آنجا می باشد.
هنگامی که از تپه پایین آمدم بسیار خسته بودم و ساعتی را برای ماساژ رفتم و خستگی به در کردم و محو تماشای مغازه ها و خرید شدم و بعد از خرید میوه از فروشگاه بزرگ Big C که همانند فروشگاه های شهروند بود به هتل برگشتم. وقتی به کشورهای گرراستای سفر میکنید از خوردن میوه ها غافل نشوید که فرصت را از دست داده اید به خصوص میوه رامبوتان که همانند توپ پینگ پونگ و قرمز رنگ است و میوه شیرین و لذیذی دارد مانند انگور. همچنین میوه دوریان که می گویند بعد از چشیدن آن دو حالت بیشتر وجود ندارد. یا عاشق آن می شوید و یا برای همواره با آن خداحافظی می کنید. این میوه طعمی شیرین دارد و حالت خامه ای دارد.
میوه دوریان (Durian)
روز پنجم
بعد از صرف صبحانه هتل , تصمیم گرفتم در دریا شنا کنم. وقتی به ساحل رسیدم , قسمت هایی برای شنا معین نموده بودندو حدود یک ساعت به شنا مشغول شدم. البته این نکته را به شما بگویم که کسانی که علاقمند به شنا در ساحلی خلوت تر و تمیز تر هستند بهتر است با 10 دقیقه فاصله به ساحل جمتن (جومتین Beach) بروند چون هم خلوت تر و هم تمیز تر از ساحل خیابان ساحلی است. بعد از شنا به هتل برگشتم و برای نهار به پاساژ سنترال فستیوال طبقه چهارم رستوران All Season که بوفه آزاد بود و قبلا آنجا غذا خورده بودم رفتم. در آنجا در کنار دو هم وطن دیگر نشستم و کلی خوش گذشت.
بعد از صرف نهار به اتفاق دوستان جدیدم به نمایشگاه نقاشی های سه بعدی رفتیم که Art in Paradise نام داشت. بعد از خریدن بلیط به ارزش 350 بات و درآوردن کفش ها وارد نمایشگاه شدیم. در این مکان روی دیوارها در مقیاس بزرگ نقاشی های 3 بعدی کشیده بودند و شما با ایستادن در جای معین شده می توانستید داخل نقاشی قرار بگیرید و عکس های باحالی بگیرید. این نمایشگاه خانوادگی است و برای به ویژه برای بچه ها بسیار جذاب خواهد بود.حدود 3 ساعت در این نمایشگاه مشغول بودیم و لذت بردیم.
بعد از بازدید از این نمایشگاه جالب با دوستان به ساحل رفتیم و محو تماشای غروب زیبای پاتایا شدیم. غروبی بی نظیر با آسمانی رنگارنگ. برای فردا از یکی از دکه هایی که تور های تفریحی می فروخت ,تور جزیره لارن با چتر بازی و ناهار خریدم و به هتل برگشتیم.
روز ششم
ساعت 8 صبح از طرف شرکت برگزار نماینده تور که تایلندی بود به دنبالم آمدند و با تحویل رسید ما را به اسکله شهر پاتایا بردند. با کمی پیاده روی به کشتی رسیدیم و راه افتادیم. در میانه راه کشتی کنار محلی که برای چتر بازی روی دریا آماده شده بود ایستاد و مسافران به نوبت برای چتر بازی هیجان انگیز آماده می شدند. که یک دور انجام می شد و تجربه جالبی برای همه بود. بعد سوار کشتی شدیم و به راه ادامه دادیم. در طول راستا آشپز مشغول پخت و پز بود و تعدادی هم برای ناهار ماهی صید می کردند و بعضی هم روی عرشه مشغول شادی بودند.
بعد از حدود 40 دقیقه به جزیره لارن رسیدیم و در آن جا راهنما به ما کلا سه ساعت زمان داد و از ما پذیرایی کردند. تفریحاتی چون شنا , جت اسکی , موتور سواری , موز سواری و غیره در آنجا موجود بود. من جت اسکی را انتخاب کردم و کلی خوش گذشت.
سر ساعت با فرا خوان راهنما همگی به کشتی برگشتیم و در آن نهار خوش مزه که از ترکیب جوجه و ماهی و برنج بود میل کردیم و حدود یک ساعت و پانزده دقیقه بعد به ساحل پاتایا رسیدیم که هوا رو به تاریکی می رفت. از آنجا هم به هتل و روز زیبایی با خستگی فراوان به سرانجام رسید.
روز هفتم
این روز بعد از صرف صبحانه وقتی که از هتل بیرون آمدم به ساحل رفتم و برای اولین بار از نزدیک دیدم که آب دریا حدود 150 متر عقب رفته است و منظره جالبی ایجاد شده بود. قایق ها در راستای دورتر , مسافران را پیاده می کردند تا به ساحل بیایند و در قسمتی که برای شنا قبلا معین شده بود , فردی در حال جارو کردن کف دریا با دستگاه بود و متوجه شدم که چقدر به سلامتی مردم و توریست ها اهمیت می دهند. حدود یک ساعت با نوشیدن نارگیل روی صندلی های ساحلی مشغول لذت بردن از این منظره بی نظیر شدم.
سپس در رستورانی رو به روی ساحل نهار خوردم و برای خرید و گشت و گذار در فروشگاه ها و پاساژها رهسپار شدم. برای خرید سوغاتی های ارزان می توان به نایت بازار (Night Bazzar) و یا مغازه های دکه مانند کنار خیابان به خصوص در سکند رود مراجعه کرد و کلی چیز های جالب خرید. اما برای خرید کالاهای شیک و برند می توان به فروشگاه های مایک (Mike Shopping Mall) , سنترال فستیوال(Central Festival) , کارفور یا اونیو(Avenue) بروید و کالاهای با کیفیت خوب خریداری کنید. برای فردا تور نمایش ببرها (Tiger Show) را نیز که 4 ساعت زمان می برد را با چانه زدن به قیمت 80 بات از یکی از دکه ها خریدم.
روز هشتم
امروز بعد از صرف صبحانه ساعت 8 و نیم به دنبال من آمدند و بعد از سوار شدن سایر توریست ها حدود ساعت 10 صبح به محل نمایش که شبیه باغ وحش بود رسیدیم. طبق ساعت هایی که به ما در آنجا داده شد می توانستیم پایکوبی فیل ها , مسابقات خوک ها , نمایش کروکودیل ها و در آخر نمایش ببرها را ببینیم که این تور را به همه دوستانم توصیه می نمایم. این برنامه تا بعد از ظهر زمان برد و نهار را شامل نمی شد. بعد از بازگشت به هتل و استراحت , شب را در اطراف و گوش کردن به موزیک های ناب راک به سرانجام رساندم.
روز نهم
در روز آخری که در این شهر ساحلی حضور داشتم , بعد از صرف صبحانه مشغول شنا در استخر زیبای هتل شدم و ساعت 11 به هتل برگشتم و با چیدن وسایل در چمدان اتاقم را تحویل دادم و با یک ماشین دربست به مبلغ 1100 بات به سمت شهر بانکوک حرکت کردم. بعد از دو ساعت به شهر بانکوک رسیدم و به دلیل اشتباه شرکت گلد استار که کارگزار تور های تایلند است بعد از یک ساعت و نیم تاخیر ماشین به دنبال من فرستادند. هنگام رسیدن به هتل به دلیل واهی, هتل از پیش معین شده من را نیز تغییر دادند و تا ساعت 5 عصر زمان من را تلف کردند و به همه دوستان و همکاران در خصوص این کارگزاری هشدار می دهم. بنابراین آن روز فقط توانستم اطراف هتل باشم.
روز دهم
صبحانه را در هتل صرف کردم و با توجه به نزدیک بودن معابد زیبای شهر بانکوک به یکدیگر , یک موتور سوار گرفتم و با پرداخت 50 بات به سمت کاخ پادشاهی حرکت کردم. وقتی به معبد رسیدم , جمعیت عظیم سیاه پوشی دیدم که در حال ورود به کاخ بودند و برای سالگرد مرگ پادشاه عزاداری می کردند. با توجه به زمان کوتاه حضورم در بانکوک از ورود صرف نظر کردم و به موتوری گفتم تا مرا به معبد بودای خوابیده (Wat Pho) که در پشت کاخ بود ببرد. در این معبد تعداد زیادی مجسمه بودا که از سراسر تایلند جمع آوری شده وجود دارد و یکی از جاذبه های پر هوادار توریستی تایلند می باشد. بعد از خرید بلیط ورود به ارزش 100 بات وارد حیاط آن شدم و خود را در میان کوه های رنگین که با سنگ های زیبا تزیین شده بودند یافتم.
سپس با کلی ذوق و شوق وارد حیاط مرکزی و ورودی معبد بودای خوابیده شدم. بعد از درآوردن کفش ها وارد این معبد زیبا شدم و بزرگش و شکوه این مجسمه طلایی که خوابیده بود و دستش را زیر سرش گداشته بود من را شگفت زده کرد. این مجسمه 15 متر ارتفاع و 46 متر طول دارد و با دوربین لنز واید می توان همه آن را در کادر داشت. در کنار مجسمه , کاسه هایی گذاشته شده بودند که توریست ها سکه هایی در آن ها می انداختند و اعتقاد دارند که برایشان شانس و اقبالی نیکو می آورد.
بعد از بازدید از فضاهای معبد و دیدن دانش آموزانی که در حال فراگیری درس زبان انگلیسی در معبد بودند و دریافت عکس یادگاری با آن ها و استادشان از معبد خارج شدم.
بعد از خروج از معبد با 7 دقیق پیاده روی به رودخانه چاعو فرایا رسیدم. در اینجا قایق هایی بود که فقط با پرداخت 4 بات , مسافران را به سمت دیگر رودخانه که معبد بی نظیر سپیده دم در آنجا قرار داشت می بردند. من نیز سوار شدم و در سمت دیگر رودخانه , معبد چشم نواز سپیده دم یا وات آرون (Temple of Dawn) را دیدم.
بعد از خروج از قایق و خرید بلیط ورود به ارزش 50 بات و دریافت عکس وارد محوطه اصلی شدم. ساختمانی بلند با ستون ها و
پله هایی که با کاشی و سرامیک و شیشه های رنگی با الگویی خاص تزیین شده را دیدم. از پله های آن با لا رفتم و حس عجیبی به من دست داد , حسی همانند رسیدن به آرزو ها و روشن شدن نوری در قلب که شعله امید را در وجودم نگه می داشت که برایم فراموش نشدنی بود. شب ها نور پردازی این معبد جلوه خاصی دارد.
بعد از حدود 3 ساعت از معبد خارج شدم و با پرداخت 4 بات به سمت دیگر رودخانه برگشتم و با دریافت یک موتوری به سمت هتل رفتم. در نزدیکی هتل از غذاهای خیابانی تایلند که اغلب تمیز هستند و مسئله ای ندارند امتحان کردم و بسیار لذیذ بودند.
در راه برگشت به هتل تور باغ وحش یا Safari World را خریدم که از صبح تا عصر به همراه نهار بود. با رفتن به مغازه ماساژ نزدیک به هتل و دیدن بارانی سیل آسا که نیم ساعت طول کشید , این روز خاطره انگیز به سرانجام رسید.
روز یازدهم
بعد از صرف صبحانه , ماشینی از طرف شرکت تایلندی به موقع به دنبالم آمد و حدود نیم ساعت بعد به باغ وحش رسیدیم.این برنامه شامل عبور از میان حیوانات وحشی با ماشین , نمایش میمون ها , فیل ها , فک های آبی , دلفین ها و نهار بود. بعد از هر نمایش باید با سرعت به طرف صندلی نمایش بعدی که راس ساعت آغاز می شد می رفتیم. این برنامه برای همه جذاب و فراموش نشدنی است و آن را به همه شما پیشنهاد می کنم. نهار آن به صورت بوفه می باشد و با مزاج ما ایرانی ها سازگار و خوش مزه بود. این برنامه تا ساعت 5 عصر طول کشید و ما را به هتل برگرداندند. بعد از کمی استراحت برای خرید به یکی دوتا از پاساژ های اطراف رفتم و توانستم لباس های زیبا با قیمت مناسب بخرم.
روز دوازدهم
روز آخر سفر به سرزمین لبخند ها بود و کم کم دلم برای شهر آلوده و پر از مسائل تهران تنگ شده بود. هنگام صرف صبحانه به فکر فرو رفتم و با کمی حسرت به این کشور فکر می کردم که چگونه توانستند فقط ظرف مدت چند سال و فقط با درآمد توریست این چنین پیشرفت نمایند و سیستمی نسبتا منظم به وجود بیاورند. کاری که ما هنوز با داشتن کشوری پهناور و چهار فصل و این همه هنر و زیبایی نتوانستیم انجام بدهیم. امیدوارم با تدبیر و برنامه ریزی درست مدیران بخش گردشگری , روزی سیل توریست ها به سمت کشورمان سرازیر گردد و همه مردم چه فراوری نماینده , چه مغازه دار و رستوران دار , چه بخش حمل و نقل , تاکسیرانی , هتل داری , صنایع دستی و خوراکی ها و ........... از منفعت توریست بهره ببرند و گامی بزرگ در جهت برطرف بیکاری در کشور برداشته گردد.
بعد از این افکار به اتاق رفتم و وسایلم را جمع و جور کردم و اتاق را تحویل دادم و به سمت فرودگاه سوارنوبومی حرکت کردم و سفری زیبا و پرخاطره به کشور تایلند را با کلی خاطرات زیبا به سرانجام رساندم و به سمت کشور مالزی , شهر کوالالامپور پرواز کردم تا برگ دیگری از سفرها را در آن کشور پر کنم و سفرنامه مالزی (کشوری سبز با تنوع قومی) را نیز در بخش مربوطه نوشتم تا با واقعیت های آن کشور هم تا حدی آشنا بشویم.
در سرانجام به دوستان عزیزم نکته ای را یاد آور می شوم که برای کاهش هزینه سفر ها حتما سفرنامه ها را قبل از سفر مطالعه کنید چون از هر جهت بهترین راهنما برای شما می باشد و کوشش کنید در سفرها خود به گردش و جستجو بپردازید تا لذت سفر برای شما و خانواده دو چندان گردد و هزینه شما از نصف هم کمتر خواهد شد.
به امید داشتن کشوری پاک , شاد , پر از توریست
نویسنده : کیاوش فراهانی