ناگهان یحیی گل محمدی با تلویزیون دوست شد!
به گزارش مجله اینمن، آن قدر انتقاد ریز و درشت، اغلب هم درست و منطقی از صداوسیما وجود دارد که گاهی حتی وقتی یک نفر از موضع ناحق رودرروی این رسانه قرار می گیرد هم مردم به حمایت از او برمی خیزند. این داستان تا به حال چندین بار در فوتبال ایران تکرار شده است. مثلا علی دایی این اواخر به این علت صداوسیما را تحریم کرد که یک بخش خبری مصاحبه ای از یک هنرپیشه که مدعی بود با دایی درگیر شده، روی آنتن برد. خب طبیعتا حق با شهریار نبود. تلویزیون وظیفه دارد اخبار و اتفاقات را منعکس کند. آن روز هم (حدود سه سال پیش) در حاشیه بازی سایپا و سپیدرود در رشت، خبر رسید که دایی و برادرش با یک بازیگر نه چندان سرشناس درگیری لفظی پیدا نموده اند. تلویزیون خبرش را پخش کرد و شبکه استانی هم یک مصاحبه کوتاه با او روی آنتن برد. این وظیفه تلویزیون بود. حالا اگر طرف دروغ می گفت، دایی می توانست حرف بزند و اصل مطلب را بگوید. این که تحریم کنیم و بگوییم رسانه اصلا حق نداشته به طرف مقابل آنتن بدهد، منطقی نیست. دایی، اما از همین راستا وارد شد و شگفتا که بسیاری از مردم هم به او حق دادند. چرا؟ چون تلویزیون محبوبیت گذشته را بین افکار عمومی ندارد.
حالا داستان یحیی گل محمدی است. سرمربی پرسپولیس در هفته های سرانجامی لیگ بیستم، دست به تحریم برنامه های صداوسیما زد و حتی در اقدامی غیر قانونی، خبرنگاران این رسانه را از محل نشست های خبری اش بیرون راند. علت؟ چون یک مجری در یک شبکه فلان حرف را علیه پرسپولیس زده بود. یعنی این همه آدم که در سیما از این تیم حمایت می نمایند دیده نمی شوند، اما اگر یک نفر حرف نامربوط زد، سریع باید بولد گردد؟ قطعا موضع یحیی درست نبود. کاملا واضح است که اهالی باشگاه هایی مثل پرسپولیس و استقلال به خاطر شدت علاقه و توجه مردم همواره باید منتظر چنین اتفاقاتی باشند و گاهی حرف های نادرست هم درباره شان زده می گردد، اما قرار نیست آن ها هر بار ریشه را بزنند. در هر صورت دوران قهر و غضب یحیی علیه تلویزیون در شب پنجمین قهرمانی پیاپی پرسپولیس به سرانجام رسید و او به طور مفصل با دوربین برنامه فوتبال برتر حرف زد. آقا اگر شما واقعا اصول داشتید، بعد از قهرمانی هم نباید حرف می زدید. این که پس از راحت شدن خیال تان تحریم را می شکنید، یعنی فقط می خواستید صداوسیما را در هفته های سرانجامی تحت فشار بگذارید که از شما انتقاد نکند. همین!
یک زمان مربیان و مدیران فوتبال به خاطر احقاق حقوق مشروع این رشته ورزشی در مقابل تلویزیون یا هر رسانه دیگری قرار می گیرند که این یک داستان فرق دارد. در چنین بزنگاهی، مردم و منتقدان هم به درستی از این رویکرد حمایت می نمایند. به اسم مثال در لیگ چهاردهم دو هفته از بازی ها به خاطر عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی روی آنتن نرفت. مردم راضی بودند که بازی تیم های محبوب شان را نبینند، اما صداوسیما تحت فشار قرار بگیرد و پول حق پخش را بدهد. این فرق می نماید با آن که یک مربی یا بازیکن و مدیر فقط به خاطر این که از لحن یک مجری یا کارشناس خوشش نیامده، کل رسانه را تحریم کند. این رفتار ها قشنگ نیست. بالغانه و حرفه ای نیست.
منبع: فرارو