تحلیل فیلم No Other Choice و نقد طنز سیاه پارک چان ووک ، موقع چاره اندیشی مدت هاست به سر آمده!

به گزارش مجله اینمن، نسیم آرام از میان شاخه های درهم پیچیده درختان حیاط خانه ای چوبی می گذرد و شکوفه های گیلاس را روی شانه های مردی می ریزد که کنار خانواده اش ایستاده و احساس می نماید دنیا بالاخره با او مهربان شده. در همین چند ثانیه ساده، فیلم No Other Choice بذر بحرانی را می کارد که با ظرافت و بی رحمی در سراسر داستان می روید.

تحلیل فیلم No Other Choice و نقد طنز سیاه پارک چان ووک ، موقع چاره اندیشی مدت هاست به سر آمده!

ما این آرامش قبل از توفان را درک می کنیم و با آن وارد قلب تحلیل فیلم No Other Choice و نقد طنز سیاه پارک چان ووک می شویم.

این خانهٔ سرشار از نور و زندگی، همان جایی است که بعدتر به صحنهٔ دفن کردن رازها، گناه ها و بیچارگی های انسانی تبدیل خواهد شد. هرچند داستان از بی کاری یک مارگر ماهر متخصص کاغذ شروع می گردد، اما فیلم خیلی زود نشان می دهد که سقوط هرگز فقط مالی نیست و ریشه های روانی، خانوادگی و اخلاقی آن گسترده تر از آن است که در ظاهر دیده می گردد.

تماشاگر به آرامی از قاب های روشن وارد دنیایی می گردد که در آن ناامیدی با خنده مخلوط می گردد و طنز، حکم دریچهٔ هوایی را پیدا می نماید که انسان از ترس خفه شدن بازش می نماید. این مقدمه ما را به اولین پرسش اساسی فیلم می برد، پرسشی که مثل نخ نامرئی در سراسر روایت می چرخد: وقتی جامعه به انسان می گوید هیچ راه دیگری نیست آیا او هنوز مسئول انتخاب های خویش است؟

مسیر بلندپروازانهٔ پارک چان ووک و جایگاه این فیلم در کارنامهٔ او

پارک چان ووک برای تماشاگر دنیای نامی است که از دل سینمای ژانر بیرون آمده و در طول دو دهه بدل به خالق دنیا هایی شده که مرز میان زیبایی و خشونت، احساس و بی رحمی و طنز و تراژدی در آنها لغزان و محو است. از روزی که Oldboy او را به یکی از ستون های موج نو کره بدل کرد، تا زمانی که در The Handmaiden و Decision to Leave توانست زبان بصری پیچیده تر، خونسردتر و عاطفی تر ارائه کند، مسیر هنری او همواره رو به صعود بوده است. با این پیش زمینه، فیلم No Other Choice برای بسیاری شبیه بازگشت او به منبعی قدیمی است، چون این پروژه را نزدیک به بیست سال در فکر داشته و بارها آن را بازنویسی نموده تا در نهایت به این شکل کنونی برسد. بنابراین نگاه به این فیلم فقط نگاه به یک اثر مستقل نیست، بلکه آنالیز یک آرزوی دیرینه است، آرزویی که پارک بارها گفته می خواسته شاهکار شخصی خودش باشد، هرچند بسیاری معتقدند که این فیلم عمداً از قالب شاهکار کلاسیک فاصله گرفته و به دنیای قدم می گذارد که آگاهانه بی ثبات، گزنده و اغراق شده طراحی شده تا دنیا امروز را بهتر منعکس کند.

روایت یک سقوط مالی که ناگهان شخصی، اخلاقی و جنایی می گردد

در مرکز فیلم، شخصیت مان سو واقع شده است، متخصص صنعت کاغذ که 25 سال از عمرش را صرف وفاداری به یک شرکت نموده و اکنون با یک جمله کوتاه کنار گذاشته می گردد. پارک چان ووک این سقوط را با زبان بصری خاص خود روایت می نماید، زبانی که از کنایه های تصویری، حرکات دوربین و ریتمی نوسانی تشکیل شده است. در نگاه اول، این بخش از فیلم همانند یک درام اجتماعی درباره بی کاری و فروپاشی طبقهٔ میانه کره جنوبی جلوه می نماید. اما در دل این تجربه، المان هایی با لحن طنز سیاه جوانه می زنند، طنزی که به جای خنداندن صرف، مخاطب را در مرز میان خنده و تلخی نگه می دارد.

می توان دید که پارک چطور از یک بحران مالی، داستانی درباره میل انسان به حفظ هویت، منزلت و خانه می سازد. خانه در این فیلم فقط یک ساختمان نیست، بلکه نماد کودکی، غرور، موفقیت و حتی مردانگی مان سو است. از همین نقطه است که بحران بیرونی به شکلی تدریجی به بحران داخلی تبدیل می گردد و شخصیت، یک قدم به یک قدم به سمت جایی می رود که خودش هم انتظارش را ندارد.

طنز سیاه به عنوان ابزار بازنمایی اضطراب طبقاتی

پارک چان ووک در این فیلم، طنز را نه برای سبک کردن روایت، بلکه برای تشدید اضطراب استفاده می نماید. یکی از وجوه مهم در فیلم No Other Choice همین است که بدانیم طنز چگونه تبدیل به سلاحی علیه شخصیت اصلی و علیه مخاطب می گردد. در صحنه هایی مانند شرکت در جلسات درمانی مردان بی کار، یا کوشش مان سو برای مخفی کردن آثار قتل و خطاهایش، نمی توان صرفاً خندید، چون هر حرکت بامزه ای، سایهٔ یک فاجعهٔ بزرگ تر را پشت خود دارد. در واقع، خنده به مثابه یک واکنش انسانی است که کوشش می نماید از فشار مالی جان سالم به در ببرد، اما همین خنده به تدریج طعمی تلخ پیدا می نماید. پارک سال هاست که در آثارش از طعنه و اغراق برای شکستن الگوهای فکری مخاطب استفاده می نماید، اما در این فیلم هدفش فراتر است. او می خواهد نشان دهد چگونه یک سیستم مالی ناکارآمد می تواند افراد معمولی را به سمت انتخاب هایی ببرد که از نگاه اخلاقی غیرقابل قبول اند، اما از نگاه روانی و اجتماعی قابل درک. همین تضاد، اساس طنز سیاه فیلم است.

چرخش تدریجی از کمدی به جنون

یکی از نکات مجذوب نماینده ساختاری این فیلم، تغییر تدریجی لحن آن است. فیلم در نیمه نخست، بیشتر حال وهوایی طنزآلود دارد و رویدادها به شکلی غیرمنتظره و گاه احمقانه پیش می روند. اما این روند به آرامی جای خود را به اضطراب، خشونت و ترس می دهد. این تغییر لحن از ویژگی های شاخص سینمای پارک است، اما در No Other Choice شدت بیشتری پیدا می نماید. دلیلش هم این است که این بار پارک می خواهد با تندی و بی پرده بودن، فشار مالی طبقهٔ میانه معاصر را نشان دهد. این همان چیزی است که تحلیلگران خارجی با تراژدیِ پوچ سرمایه داری توصیفش نموده اند. در همین چارچوب است که مان سو، از یک مرد آرام به قاتلی ناشی تبدیل می گردد، قاتلی که بیشتر از اینکه خطرناک باشد، درمانده و ترسیده است و درست همین درماندگی است که او را برای تماشاگر قابل درک می نماید.

فروپاشی شخصی مان سو و رسیدن طنز سیاه به نقطهٔ بی رحمانهٔ خود

در ادامهٔ تحلیل فیلم No Other Choice پارک چان ووک، بهتر است ابتدا به این نکته بپردازیم که شخصیت مان سو نه یک ضدقهرمان حرفه ای، بلکه نمونهٔ کامل یک مرد عادی است که آرام آرام تحت فشار ساختار مالی، کرامت و هویت خود را از دست می دهد. پارک چان ووک در طراحی این شخصیت، عامدانه او را نه قهرمان و نه هیولا ترسیم می نماید، بلکه فردی می سازد که در زندگیش همواره مبتنی بر نظم و وظیفه عمل نموده و حالا در مواجهه با یک فروپاشی مالی، ابزار و مهارت لازم برای مدیریت بحران را ندارد. این ناتوانی، که در ابتدا فقط در گفت وگوهای متزلزل و تصمیم های کوچک دیده می گردد، بعدتر در رفتارهای جنون آمیز و اشتباهات فاجعه بار او ریشه می زند. مان سو در شروع فقط ناراحت است، سپس مضطرب می گردد، بعد خشمگین می گردد و در نهایت برای حفظ خانه، خانواده و هویت خود، وارد دنیایی می گردد که هیچ نسبتی با گذشته اش ندارد. در اینجا طنز سیاه فیلم نه به عنوان عنصری برای خنداندن، بلکه به عنوان واکنش دفاعی شخصیت در برابر فروپاشی معنوی عمل می نماید.

خانواده به عنوان میدان اضطراب، نه پناهگاه

یکی از نکات برجستهٔ فیلم، نحوهٔ نمایش خانواده به عنوان محیطی است که هم تسلی بخش است و هم شنماینده. پارک چان ووک معمولاً در آثارش رابطهٔ میان انسان ها را پیچیده و چندلایه تصویر می نماید، اما در این فیلم به شکل ویژه موقعیت مالی را همانند سایه ای دائمی بر سَرِ احساسات خانوادگی نگه می دارد. در نگاه اول، خانوادهٔ مان سو آرام و شاد به نظر می رسد، اما همین خانواده با کوچک ترین فشار از هم می پاشد.

ممنوع شدن تفریحات، فروش اموال، بازگشت همسر به کار، اضطراب بچه ها و حتی کوچاندن سگ های دوست داشتنی، همگی نشانه هایی هستند که خانهٔ رؤیایی ابتدای فیلم، عملاً به فضایی پرتنش و متزلزل تبدیل شده است. در این میان، رابطهٔ مان سو و همسرش می ری لایهٔ مهمی از فیلم را می سازد. او در ظاهر معقول و سازگار عمل می نماید، اما در عمق سعی دارد از فروپاشی کامل خانواده جلوگیری کند. همین تقابل میان کوشش او و ناتوانی مان سو برای پذیرش تغییر، باعث می گردد هر گفت وگوی ساده ای بین آنها به شکلی زیرپوستی به بحث درباره هویت، غرور و ترس تبدیل گردد. پارک چان ووک این شرایط را به شکلی طبیعی و بدون شعار در دل روایت قرار می دهد.

شگردهای بصری و ریتم جنون آلود روایت

یکی از نقاط قوت فیلم، زبان دیداری آن است. پارک چان ووک در طول سال ها به سبک خاصی دست پیدا نموده که در آن استفاده از رنگ، کادربندی و حرکت دوربین هرگز فقط به خاطر زیبایی نیست، بلکه هر قاب معنایی درونی دارد. در این فیلم نیز همین رویکرد ادامه پیدا می نماید، اما با تفاوتی مهم: این بار فرم در خدمت طنز سیاه است. استفاده از زوم های ناگهانی، کات های تند، قاب های عریض با سوژه های کوچک و حرکات دوربینی که گاهی اغراق آمیز و گاهی نامتعادل است، به شکلی هوشمندانه حس سردرگمی و اضطراب مان سو را بازتاب می دهد. در صحنه هایی که او کوشش می نماید به شکل ناشیانه دیگران را زیر نظر بگیرد یا چاله ای برای پنهان کردن جنازه بکند، دوربین آگاهانه از حالتی جدی خارج شده و تصویری ارائه می نماید که در مرز میان تراژدی و کمدی واقع شده است. این همان نقطه ای است که پارک چان ووک در آن به یکی از ابزارهای اصلی خود تکیه می نماید: استفاده از زیبایی بصری برای نمایش زشتی رفتار انسان. در نتیجه، فرم و محتوا در اینجا نه جدا، بلکه کاملاً پیوسته اند.

بازی لی بیونگ هون، شاه کلید انتقال اضطراب

یکی از مهم ترین دلایل موفقیت فیلم، بازی خیره نمایندهٔ لی بیونگ هون است. او در فیلم های پرقدرتی مانند Joint Security Area و نقش Front Man در سریال Squid Game توانایی خود را در ترکیب مجذوب نمایندهیت، تهدید و ضعف انسانی نشان داده، اما در این فیلم شخصیت کاملاً متفاوتی خلق می نماید. چیزی که بازی او را از دیگر نقش هایش متمایز می نماید، نحوهٔ بیان درماندگی است. مان سو نه قهرمان است و نه ضدقهرمان، بلکه انسانی است که محدودیت هایش از همان ابتدا برای ما روشن است. او نمی تواند خوب دروغ بگوید، نمی تواند وارد نزاع گردد، حتی نمی تواند نقشه ای را کامل اجرا کند. همین ناتوانی ها باعث می گردد که هر حرکت اشتباه او تأثیری دردناک و گاهی خنده دار داشته باشد. در سکانس هایی که او کوشش می نماید جنازه را جابه جا کند یا مجبور می گردد لباس کار را در حضور دیگران از تن درآورد، لی بیونگ هون با استفاده از بازی بدنی، نگاه های مضطرب و لحظه های سکوت، معنای عمیق بی پناهی را منتقل می نماید. این نمایش بی پناهی، همان لایه ای است که طنز سیاه فیلم را انسانی تر می نماید و مخاطب را وادار می سازد که به جای تمسخر، نوعی همدلی همراه با نگرانی را تجربه کند. در نتیجه، بازی او مهم ترین ستون فیلم No Other Choice است.

نقد طبقاتی و شوخ طبعی برآمده از بحران هویت

در نگاه کلان تر، فیلم یک نقد طبقاتی کاملاً پخته ارائه می دهد. پارک چان ووک سال هاست که در آثارش به روابط قدرت، اخلاق و ساختارهای اجتماعی توجه دارد، اما در این فیلم نقد او واضح تر، تلخ تر و طنزآمیزتر است. فیلم به ما نشان می دهد که چگونه ساختارهای سرمایه داری افراد را به رقابتی بی رحمانه وادار می نماید، رقابتی که در آن همدلی جایی ندارد و هویت انسان به عملکرد شغلی او گره می خورد. از این منظر، تمام طنز سیاه فیلم درواقع از شناخت بحران هویت برمی خیزد. مان سو هیچ گاه به قاتل بودن علاقه ندارد، او فقط نمی تواند سقوط اجتماعی خود را تحمل کند و این همان نقطه ای است که سیستم مالی او را به مرز جنون می رساند.

داستان عمداً اغراق شده به تصویر کشیده شده تا نشان دهد چگونه فشار مالی و رقابت شغلی می تواند اخلاق، منطق و هویت انسان را نابود کند. این پیغام اگر بدون طنز بیان می شد ممکن بود بیش از حد تلخ و سنگین جلوه کند، اما طنز سیاه فیلم باعث می گردد این تلخی قابل هضم و در عین حال هشداردهنده باشد.

تکامل رابطهٔ مان سو و می ری، جایی که طنز جایش را به شرم و سکوت می دهد

در بخش هایی از فیلم، رابطهٔ میان این دو شخصیت به نقطه ای می رسد که طنز دیگر کار نمی نماید. هرچه مان سو بیشتر در مسیر جنایت پیش می رود، سکوت میان او و همسرش سنگین تر می گردد. پارک چان ووک این سکوت ها را به شکلی استادانه به بخش هایی از ریتم فیلم تبدیل می نماید. اگر در نیمهٔ اول گفت وگوها پر از شوخی و کنایه هستند، در نیمهٔ دوم گفت وگوهای کوتاه، مکث های طولانی و نگاه های پرمعنا جایگزین می شوند. این تغییر نه تنها در روایت، بلکه در زیباشناسی فیلم نیز دیده می گردد. رنگ ها تیره تر می شوند، قاب ها بسته تر می شوند و حرکت دوربین کندتر می گردد. این نشانه ها ثابت می نمایند که طنز سیاه فقط در خدمت خنده نیست، بلکه در خدمت نمایش زوال روابط انسانی است. در نتیجه، فیلم نه تنها سقوط فردی، بلکه فروپاشی تدریجی یک زندگی مشترک را نیز ترسیم می نماید. این بعد عاطفی همان چیزی است که تحلیل فیلم را چندلایه و انسانی می نماید.

خاتمه بندی، رستگاری یا تکرار چرخه؟

در خاتمه روایت، مان سو به موقعیتی می رسد که در ظاهر پیروز به نظر می آید. او شغل موردنظرش را به دست می آورد، خانه را از چنگ بانک نجات می دهد و حتی سگ هایی که از خانواده جدا شده بودند دوباره به خانه برمی گردند. این بازگشتِ ظاهری آرامش، دقیقاً همان نقطه ای است که فیلم ضربهٔ اصلی خود را به مخاطب وارد می نماید. پارک چان ووک عامدانه پیروزی مان سو را پوچ نشان می دهد، زیرا این شغل نو چیزی نیست جز نظارت بر کارخانه ای تمام اتوماتیک که احتیاجی به نیروی انسانی ندارد. این تصویر، یکی از خالص ترین نمونه های طنز سیاه در سینمای معاصر است. مان سو برای رسیدن به جایگاهی کوشش، جنایت و رنجی غیرقابل تصور را تجربه نموده، اما جایگاهی که به دست آورده محصول همان سازوکاری است که بر زندگی اش سایه انداخته بود.

معماری طنز سیاه در خاتمه بندی

در سکانس های خاتمهی، خانواده در ظاهر دوباره کنار هم قرار گرفته اند. اما این کنارهم بودن، پیوندی از گذشته ندارد. می ری حقیقت را می داند، اما همانند بسیاری از خانواده های درگیر بحران مالی، سکوت را بر فاجعه ترجیح می دهد. بچه ها هرکدام در دنیای خود در پی معنا می گردند و مان سو، با لبخندی خسته، شغل نو خود را در فضای سرد و بی روح کارخانه شروع می نماید. این تضاد میان ظاهر آرام و بطن آشفته، همان نقطه ای است که طنز سیاه به اوج می رسد. این خاتمه بندی به طرزی هوشمندانه نشان می دهد که گاهی بدترین تراژدی ها در سکوت رخ می دهند. پارک چان ووک هیچ گاه قصد ندارد داستانی درباره دیوانه شدن یک فرد بگوید، بلکه داستانی درباره جامعه ای تعریف می نماید که آرام آرام منطق انسان را می بلعد و او را به ابزاری برای بقای مالی تبدیل می نماید.

طنز سیاه و نقد اجتماعی، دو ستون اصلی فیلم

اگر بخواهیم لایه های مختلف فیلم را در یک نگاه جمع بندی کنیم، باید گفت که No Other Choice هم زمان یک داستان شخصی، یک طنز اجتماعی و نقدی فلسفی درباره هویت انسان معاصر است. پارک چان ووک با تکیه بر سابقهٔ خود در خلق دنیا های خیره نماینده و پیچیده، این بار تصویری ارائه می دهد که در آن همه چیز بیش از حد واقعی به نظر می رسد، حتی اگر اغراق شده باشد. این همان تناقضی است که آثار بزرگ طنز سیاه را می سازد. فیلم به تماشاگر می گوید: این ماجرا مضحک است، اما از آن مضحک تر این است که زندگی واقعی نیز گاهی همین قدر پوچ است. همین رویکرد، فیلم را در کنار نمونه های برجستهٔ سینمای کره مانند Parasite قرار می دهد، هرچند زبان طنز پارک چان ووک گزنده تر و خشن تر است. این فیلم نشان می دهد که در دنیای که دائماً از انسان می خواهد رقابت کند، خود را اثبات کند و از پس بحران های مالی برآید، پرسش اخلاقی جای خود را به احتیاج برای بقا می دهد. ب

جایگاه فیلم در کارنامهٔ پارک چان ووک

پارک چان ووک در این فیلم بیش از هر زمان دیگری به سمت دنیا سازی اجتماعی می رود. اگر Decision to Leave اثری شاعرانه و عاطفی درباره عشق و سوءبرداشت بود، No Other Choice اثری سخت و بی پرده درباره فروپاشی طبقاتی است. اگر The Handmaiden درباره میل، قدرت و کنترل بود، این فیلم درباره بقا، شرم و خشونت عمومی است. پارک با هر اثر، وجه نوی از حساسیت های هنری خود را آشکار می نماید، و این فیلم نمونهٔ کاملِ توانایی او در ترکیب زیبایی بصری با خشونت روانی است. با وجود بعضی لغزش ها در میانهٔ روایت، فیلم همچنان یکی از پخته ترین آثار اوست، زیرا دنیا معاصر را از لنزی می بیند که خشونت را نه در خون ریزی، بلکه در ساختارهای اجتماعی جست وجو می نماید.

خلاصه نهایی

فیلم No Other Choice روایت سقوط تدریجی مردی عادی است که فشار مالی او را به تصمیم هایی می رساند که هرگز تصور نمی کرد. پارک چان ووک با ترکیب طنز سیاه، نقد اجتماعی و سبک بصری منحصر به فرد خود، دنیای خلق می نماید که هم مضحک است و هم دردناک. شخصیت مان سو در این فیلم نمادی از انسان معاصر است که میان حفظ هویت و بقا گرفتار می گردد. فیلم در نهایت نشان می دهد که سیستم های مالی بی رحم می توانند انسان را به مرز جنون ببرند، بدون آنکه راه حلی واقعی پیش پای او بگذارند.

❓ پرسش های رایج

1. آیا فیلم No Other Choice بیشتر یک کمدی است یا یک درام اجتماعی؟

فیلم ترکیبی از هر دو است. لحن کمدی در نیمه اول داستان حضور دارد، اما به تدریج جای خود را به اضطراب و خشونت روانی می دهد تا نقد اجتماعی فیلم برجسته گردد.

2. پیغام اصلی پارک چان ووک در این فیلم چیست؟

پیغام اصلی این است که فشار مالی و رقابت بی خاتمه، انسان را از مسیر اخلاقی دور می نماید و او را در چرخه ای بی رحم قرار می دهد. فیلم نشان می دهد که سرمایه داری چگونه افراد عادی را به دشمن یکدیگر تبدیل می نماید.

3. آیا فیلم با Parasite قابل مقایسه است؟

در مضمون بله، زیرا هر دو فیلم درباره بحران طبقاتی و فروپاشی هویت هستند. اما پارک چان ووک لحن تیره تر و طنز سیاه شدیدتری نسبت به بونگ جون هو به کار می گیرد.

4. آیا خاتمه فیلم نشانهٔ رستگاری است؟

نه، خاتمه فیلم بیشتر تصویری از چرخهٔ تکرارشوندهٔ بحران هاست. موقعیت شغلی نو مان سو تنها بازتولید همان ساختاری است که زندگی او را نابود نموده بود.

5. بازی لی بیونگ هون چه نقشی در موفقیت فیلم دارد؟

بازی او ستون اصلی اثر است، زیرا توانسته درماندگی، اضطراب و انسانیت شخصیت را به طور همزمان منتقل کند. او باعث می گردد تماشاگر حتی در لحظات تاریک، ارتباط خود را با شخصیت از دست ندهد.

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان گذار وبلاگ خبرنگاران

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان گذار وبلاگ خبرنگاران .

با بیش از 20 سال نویسندگی ترکیبی مستمر در زمینهٔ پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.

باشد که با هم متفاوت بیاندیشیم!

دربارهٔ علیرضا مجیدی در خبرنگاران

مطالب مرتبط

معرفی و تحلیل فیلم Kinds of Kindness: ترکیب طنز سیاه و داستان های پیچیده

تحولات ناخواسته در گوگل ریدر، نگرانی ها و چاره اندیشی ها

فیلم فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد - Black Panther: Wakanda Forever - نقد و داستان و تحلیل

عکس های نادری از شاتل فضایی روس ها که مدت هاست در بایکونور خاک می خورد

فیلم انتخاب سوفی - نقد، آنالیز و خلاصه داستان - Sophies Choice (1982)

تحلیل فیلم Beautiful People: ترکیب طنز و تراژدی در مواجهه با بحران های اجتماعی

منبع: یک پزشک
انتشار: 3 آذر 1404 بروزرسانی: 3 آذر 1404 گردآورنده: inman.ir شناسه مطلب: 2475

به "تحلیل فیلم No Other Choice و نقد طنز سیاه پارک چان ووک ، موقع چاره اندیشی مدت هاست به سر آمده!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تحلیل فیلم No Other Choice و نقد طنز سیاه پارک چان ووک ، موقع چاره اندیشی مدت هاست به سر آمده!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید