6 نکته درباره رهبری برگرفته از کتاب های بچه ها
به گزارش مجله اینمن، از مجله فوربز تا هاروارد بیزینس ریویو همه و همه پر اند از مقالات و نوشته هایی درباره کار تیمی، رهبری و شیوه های ساخت محیط کار بهتر. شاید عجیب به نظر برسد یا انتظارش را نداشته باشید اما در کتاب های بچه ها هم می توانید درباره کار تیمی و رهبری چیزهای جالبی پیدا کنید.

در ادامه قصد داریم با آنالیز شش کتاب کلاسیک بچه ها نشان دهیم که چطور درون این داستان ها می توان نکاتی درباره راهنمایی تیم ها و همکاری با یکدیگر یافت.
1. هارولد و مداد شمعی بنفش
هارولد یک پسر چهار ساله با تخیلات فوق العاده است. او با استفاده از یک مداد شمعی بنفش دنیا ذهنی اش را طراحی می نماید و بوجود می آورد. ماه می کشد و می تواند زیر نور مهتاب قدم بزند، یک درخت سیب می کشد و یک اژدها تا از درخت سیبش محافظت کند. یک خانه می کشد و تخت خوابی که بتواند در آن آرام گیرد.
درس داستان هارولد و مداد شمعی بنفش برای رهبران سازمان ها واضح است: یک منظره روشن از نتایجی که می خواهید حاصل گردد بیافرینید. مهم نیست چه نتیجه ای؛ هر چه که هست از فرستادن یک سفینه به ماه تا یک رقم تعیین برای فروش هفته آینده. باید بدانید کار تیمی دقیقا فرایند تبدیل تخیل به واقعیت است.
2. چارلی و کارخانه شکلات سازی
این قصه در کارخانه شکلات سازی آدم عجیب و غریبی به نام ویلی وانکا می گذرد، از میان بسیاری بچه ها تنها پنج نفر برگزیده می توانند از کارخانه شکلات سازی بازدید نمایند و تنها یک نفر از میان آنها برنده نهایی جایزه ای بزرگ خواهد بود. چارلی و کارخانه شکلات سازی قصه ای درباره اخلاقیات است. خوبی ذاتی چارلی در برابر حرص و آز آگستوس گلوپ، لوس و ننر بودن وروکا سالت، مخاصمه جویی وایولت بورگارد و غرور و رخوت مایک تی وی، بزرگ نمایی شده و به چشم می آید. اما تفسیر دیگری از این قصه می تواند دربردارنده درس های مهمی برای رهبران و مدیران باشد. برای ساخت یک تیم درجه یک، به تناسب فرهنگی و ارزش های مشترک در کنار مهارت و تجربه احتیاج داریم. ویلی وانکا می تواند نقش یک استخدام نماینده خلاق را بازی کند که قادر است چنین تیمی بسازد.
3. مادربزرگ جادوگر
یک پیرزن جادوگر در شهری کوچک در ایتالیا به همراه دستیار تازه استخدام شده اش- آنتونی بزرگ - زندگی می نماید. یک شب آنتونی بزرگ می بیند که مادربزرگ با خواندن یک طلسم یک قابلمه را برای شام پر از پاستا می نماید. وقتی مادربزرگ برای تماشا دوستش خانه را ترک می نماید، آنتونی بزرگ سعی می نماید با همان روش برای همه اهالی دهکده پاستا درست کند.
اما بدبختانه او بخش بی نهایت مهمی از طلسم را فراموش نموده، آنتونی نمی داند چطور قابلمه جادویی را متوقف کند و به این شکل تمام شهر به سرعت پر از پاستا می گردد. این شرایط وحشتناک تا زمان بازگشتن مادربزرگ و متوقف کردن قابلمه ادامه دارد. درسی که آنتونی بزرگ و مدیران از این داستان می گیرند این است که نباید لقمه گنده تر از دهان تان بردارید که اگر چنین کنید احتمالا شرایط از کنترل تان خارج خواهد شد. با این حال اگر چنین کردید هم باید بدانید در زودترین زمان ممکن درخواست یاری کنید تا شرایط از آنچه هست وخیم تر نگردد.
4. درخت بخشنده
یکی از محبوب ترین قصه های شل سیلورستاین درخت بخشنده است. درخت بخشنده درباره یک پسر و یک درخت سیب است. پسر وقتی هنوز کودک است برای بازی و خوردن سیب پیش درخت می آید و آمدن او درخت را شاد می نماید. اما با گذر زمان و بزرگ تر شدن پسر او مدام خواسته های بزرگ تری هم دارد. از درخت می خواهد سیب های اش را برای فروش به او بدهد، از او می خواهد اجازه دهد شاخه هایش را برای خانه ساختن قطع کند، تنه اش را طلب می نماید برای ساخت قایق و آخر ماجرا، وقتی پسرک برای خودش پیرمردی شده و از درخت تنها کنده ای به جای مانده است، این بار هم درخت چیزی برای بخشیدن به پسر دارد؛ جایی برای نشستن و آرام شدن روی کنده اش.
داستانی تلخ درباره دوستی بی قید و شرط و از خود گذشتگی. درخت بخشنده البته برای رهبران هم حرف هایی دارد. اینکه چطور احتیاج دارند از احتیاجهای محیط کار و تیم خود، مطلع بمانند. وقتی فرهنگ سازمانی به برقراری توازن میان کار و زندگی متعهد است می توان مولد بود و همزمان انگیزه خود را هم از دست نداد.
5. آملیا بدلیا
آملیا بدلیا یک مستخدم دوست داشتنی است که برای خانواده راجرز کار می نماید و حتی در انجام ساده ترین کارها هم ناتوان است. خانم راجرز به آملیا لیستی از کارهای خانه می دهد. حاضر کردن مرغ، کشیدن پرده ها و گردگیری مبل ها از کارهایی است که از او می خواهند انجام گردد. آملیا اما تک تک کارها را اشتباه می فهمد. حاضر کردن مرغ را در معنای لباس پوشاندن به آن، کشیدن پرده ها را به معنای کشیدن طرحی روی کاغذ از پرده و گردگیری را هم به معنای پاشیدن گرد روی مبل ها درک می نماید.
حال درس کلیدی این قصه برای کار تیمی چیست؟ مطمئن شوید همکاران و اعضای تیم تان دقیقا متوجه هستند که از آنها چه می خواهید و به شان چه می گویید. بویژه اگر روی یک پروژه پیچیده کار می کنید. برقراری ارتباطات هدفمند و توقعات واضح و روشن می تواند باعث گردد از سوتفاهم پرهیز کنید.
6. الکساندر و روز وحشتناک، افتضاح، ناگوار، خیلی بد
این کتاب را جودیت ویرست سال 1972 نوشت. اوضاع الکساندر در این قصه از لحظه ای که از خواب بیدار می گردد تا لحظه ای که به خواب می رود بدتر و بدتر می گردد. بلند می گردد در حالی که می فهمد آدامس توی موهای اش گیر نموده، وقت صبحانه شیر را روی زمین می ریزد، دوستش او را ترک می نماید، در مطب دندان پزشک می فهمد که دندانی کرم خورده دارد و تا سرانجام شب هم تا دلتان بخواهد به انواع و اقسام بدبیاری ها دچار می گردد. در میان همه این مسائل، تنها روزنه امید او خیالبافی های اش درباره رفتن به استرالیا است. جایی که خیال می نماید اوضاع چنین نخواهد بود.
اگر شما هم حس کردید از این روزهای کابوسناک دارید نصیحت مادر آلکساندر را به او در سرانجام روز ناخوشایندش از قلم نیاندازید: هر کس روزهای بدی دارد.
اگر حجم زیادی کار به جای مانده دارید یا همه چیز به نظر بهم ریخته می رسد با یک ذهنیت منعطف می توانید از سختی های موقتی عبور کنید.
منبع: Asana Blog
منبع: دیجیکالا مگ